مریم سعیدی؛ سیدمحمد فیروزآبادی
دوره 13، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 303-314
چکیده
تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) یک روش غیرتهاجمی تحریک مغزی است که نسبت به سایر تکنیکهای تنظیم فعالیت عصبی، مقرونبهصرفه بوده و دارای کارکرد سادهای میباشد. با وجود امیدبخش بودن این روش در درمان مشکلات و بیماریهای عصبشناختی و ارتقای عملکردهای شناختی، هنوز سازوکار دقیق نحوهی اثرگذاری این تحریک زیرآستانهای ...
بیشتر
تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) یک روش غیرتهاجمی تحریک مغزی است که نسبت به سایر تکنیکهای تنظیم فعالیت عصبی، مقرونبهصرفه بوده و دارای کارکرد سادهای میباشد. با وجود امیدبخش بودن این روش در درمان مشکلات و بیماریهای عصبشناختی و ارتقای عملکردهای شناختی، هنوز سازوکار دقیق نحوهی اثرگذاری این تحریک زیرآستانهای مشخص نشده است. شناخت این سازوکار از این لحاظ حائز اهمیت است که به طراحی پروتکل و سیستم مناسب جهت دستیابی به اثر مطلوب از تحریک الکتریکی مغز کمک میکند. هدف مقالهی حاضر، شناخت این سازوکار با رویکرد مدلسازی نورونی است. از آنجا که نتایج برخی از تحقیقات فیزیولوژیکی نشان دادهاند که در اثر tDCS، نوسانات ناگهانی کلسیم مربوط به سیگنالینگ کلسیم سلول آستروسیت در مغز بروز پیدا میکند، در مدل پیشنهادی، این سلول نیز در کنار نورونهای اصلی و نورونهای میانی در نظر گرفته شده است. هدف این مدل، شبیهسازی اثر tDCS روی فعالیت قشری مربوط به پتانسیل پاسخ برانگیخته (ERP) و مقایسهی آن با نتایج واقعی در مطالعات آزمایشگاهی گذشته روی موش صحرایی است. نتایج نشان میدهد که این مدل میتواند تمام شواهد مطالعات آزمایشگاهی را شبیهسازی کند، در حالی که مدل صرفا نورونی پیشنهاد شده در مطالعات گذشته توانایی شبیهسازی تمام شواهد را نداشته است.
پردازش سیگنالهای حیاتی
زهرا تابانفر؛ سیدمحمد فیروزآبادی؛ زینب شنکائی؛ گیو شریفی؛ کامبیز نوین؛ آناهیتا ذوقی
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 211-221
چکیده
در پژوهش حاضر، سیگنالهای الکتروانسفالوگرام بیماران مبتلا به تومور مغزی و افراد سالم را برای مطالعة تغییرات ناشی از بروز تومور مغزی در سیگنالهای مغزی و درنهایت امکانسنجی تشخیص این بیماری توسط سیگنالهای EEG، بررسی کردهایم. برای این منظور از دادههای EEG ثبتشده از چهار کانال F3، F4، T3 و T4 برای پنج فرد مبتلا به تومور مغزی ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، سیگنالهای الکتروانسفالوگرام بیماران مبتلا به تومور مغزی و افراد سالم را برای مطالعة تغییرات ناشی از بروز تومور مغزی در سیگنالهای مغزی و درنهایت امکانسنجی تشخیص این بیماری توسط سیگنالهای EEG، بررسی کردهایم. برای این منظور از دادههای EEG ثبتشده از چهار کانال F3، F4، T3 و T4 برای پنج فرد مبتلا به تومور مغزی و چهار فرد سالم، استفاده شده است. پس از پیشپردازش، ویژگیهای خطی زمانی و طیف فرکانسی و ویژگیهای غیرخطی بُعد فرکتال و آنتروپی، استخراج شد. سپس تمایزپذیری میان دو گروه، با استفاده از اندیس دیویس-بولدین، طبقهبندی خطی LDA، غیرخطی KNN و SVM بررسی شد. براساس مقادیر بهدستآمده برای اندیس دیویس-بولدین در وضعیت استراحت ذهنی چشمبسته، ویژگیهای RMS، توان مطلق باند تتا، آنتروپی نمونه و آنتروپی تقریبی و در وضعیت استراحت ذهنی چشمباز، ویژگیهای RMS و توان مطلق باند تتا، بیشترین تمایزپذیری را میان دو گروه سالم و بیمار نشان دادند. در این مرحله، طبقهبندی دو گروه سالم و بیمار با استفاده از تکویژگیها انجام شد، که بهترین صحت طبقهبندی مربوط به ویژگی RMS در حالت استراحت ذهنی چشمبسته و 88.89% بهدست آمد. این موضوع نشاندهندة این است که ویژگی خطی RMS در افراد سالم و مبتلایان به تومور مغزی، تمایز خوبی ایجاد میکند. در پایان نیز برای دو حالت استراحت ذهنی چشمبسته و چشمباز و با استفاده از تمامی ویژگیهای منتخب، طبقهبندی انجام شد. با توجه به نتایج، بیشترین صحت طبقهبندی 82.54% با استفاده از ویژگیهای برتر RMS، توان مطلق باند تتا، آنتروپی نمونه و آنتروپی تقریبی در حالت استراحت ذهنی چشمبسته، بهدست آمد. با توجه به نتایج مشاهده میشود که ویژگیهای خطی، قابلیت خوبی برای جداسازی سیگنالهای EEG افراد سالم و بیماران مبتلا به تومور مغزی دارند، که میتوان از آنها، بهدلیل سادگی و بار محاسباتی کم، برای تشخیص برخط بیماری تومور مغزی، بهخصوص در آزمونهای دورهای غربالگری، استفاده کرد.
مهندسی عصبی عضلانی
محسن عابدی؛ مجید محمدی مقدم؛ محمد فیروزآبادی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 33-48
چکیده
در این مقاله به شبیهسازی رفتارهای بیمارگونه در گام برداشتن بیمارهای مغزی و نخاعی و تأثیر تکنیکهای توانبخشی در آنها پرداخته شدهاست. این شبیهسازیها به شکل قابلتوجهی موجب پیشرفت سطح دانش محققان در حوزهی توانبخشی عصبی درباره مبنای عصبشناختی ترمیم سامانهی عصبی بیماران مغزی و نخاعی در اثر تکنیکهای ...
بیشتر
در این مقاله به شبیهسازی رفتارهای بیمارگونه در گام برداشتن بیمارهای مغزی و نخاعی و تأثیر تکنیکهای توانبخشی در آنها پرداخته شدهاست. این شبیهسازیها به شکل قابلتوجهی موجب پیشرفت سطح دانش محققان در حوزهی توانبخشی عصبی درباره مبنای عصبشناختی ترمیم سامانهی عصبی بیماران مغزی و نخاعی در اثر تکنیکهای توانبخشی میشوند. با این وجود، این شبیهسازیها تاکنون بسیار محدود بودهاند و اغلب آنها به صورت موردی به مطالعهی برخی از آثار بیماریهای مغزی و نخاعی پرداختهاند. اما در این مقاله تلاش شدهاست که با وارد نمودن اثر اختلالات دادههای مغزی، رفتارهای بیماران دچار سکتهی مغزی و ضایعهی نخاعی با عمق بیشتری مورد مطالعه قرار گیرد. بدین منظور در سامانهی عصبی-عضلانی از معماری مشترک رفلکس و مولد الگوی مرکزی استفاده شدهاست، که روی دو مدل اسکلتی-عضلانی دو پا با یک بند و یک پا با دو بند پیاده شدهاست. سپس مدلهای راه رفتن فلج یکسویه و فلج پایینتنه با ایجاد اختلال در دادهی مغزی مولد الگوی مرکزی استخراج شدهاست. همچنین با استفاده از این مدلها اثر تکنیکهای توانبخشی در بیماران فلج پایینتنه بررسی شدهاند و با داده های تجربی به صورت کیفی مقایسه شدهاند، که همخوانی قابلقبولی را نشان میدهند.
پردازش سیگنالهای حیاتی
مهدی خضری؛ سید محمد فیروزآبادی؛ سید احمدرضا شرافت
دوره 8، شماره 4 ، دی 1393، ، صفحه 339-358
چکیده
در این پژوهش همجوشی نتایج سیگنالهای فیزیولوژیکی چندگانه برای طراحی یک سیستم شناسایی حالتهای عاطفی با استفادهاز مجموعهی داده MIT پیشنهاد شد. چهار نوع از سیگنالهای فیزیولوژیکی، شامل فشار حجم خون (BVP)، نرختنفس (RSP)، هدایت پوست (SC) و سیگنال فعّالیّت عضلات صورت (fEMG) به عنوان سیگنالهای عاطفی مورد استفاده قرارگرفتند. ...
بیشتر
در این پژوهش همجوشی نتایج سیگنالهای فیزیولوژیکی چندگانه برای طراحی یک سیستم شناسایی حالتهای عاطفی با استفادهاز مجموعهی داده MIT پیشنهاد شد. چهار نوع از سیگنالهای فیزیولوژیکی، شامل فشار حجم خون (BVP)، نرختنفس (RSP)، هدایت پوست (SC) و سیگنال فعّالیّت عضلات صورت (fEMG) به عنوان سیگنالهای عاطفی مورد استفاده قرارگرفتند. برای جمعآوری مجموعهی داده بیان شده، محققان از روش تصوّر ذهنی برای ایجاد حالتهای عاطفی مورد نظر از یک نفر استفاده و به طور همزمان سیگنالهای فیزیولوژیکی متناظر را ثبت کردهاند. در این مطالعه، بهترین ویژگیهای هریک از سیگنالها از بین ویژگیهای زمانی و فرکانسی محاسبه شده، تعیین شد. بدین منظور، روشهای انتخاب ویژگی ترتیبی شناور رو به جلو (SFFS) و RELIEF مورد ارزیابی قرار گرفتند. مجموعهی ویژگی جدید تشکیل شده با ترکیب ویژگیهای انتخاب شده، سپس به سه زیرمجموعه تفکیک شد. هر زیر مجموعه برای شناسایی حالتهای عاطفی مورد نظر به یک واحد طبقهبندی اعمال شد. نتایج به دست آمده از زیر سیستمها با اعمال روش بیشترین آرا ترکیب شد. سه روش طبقهبندی شامل SVM، LDA و KNN برای طراحی سیستم شناسایی حالتهای عاطفی ارزیابی شدند. نتایج به دست آمده حاکیاز عملکرد قابل ملاحظه سیستم در شناسایی حالتهای مورد نظر با دقّت و سرعت پاسخدهی قابل قبول است. با روش انتخاب ویژگی RELIEF به همراه طبقهبندی کننده SVM، دقّت کلی شناسایی 8/93 % به دست آمد که بهتر از نتایج گزارش شده با پایگاه داده بیان شده تاکنون است.
پردازش سیگنالهای حیاتی
نسرین شعوری؛ سید محمد فیروزآبادی؛ کامبیز بدیع
دوره 7، شماره 4 ، اسفند 1392، ، صفحه 321-331
چکیده
در این مقاله، تفاوت سیگنالهای EEGنوزده کاناله دو گروه از افراد نقاش و غیرنقاش در هنگام مشاهده و تجسّم ذهنی تصویر و در حین استراحت از نظر نمای مقیاس بررسی شده است. با توجه به نتایج به دست آمده مشاهده شده است که نماهای مقیاس در افراد نقاش به صورت معنیداری بیشتر از افراد غیرنقاش در هر سه حالت مشاهده، تجسّم ذهنی و استراحت است. در نتیجه ...
بیشتر
در این مقاله، تفاوت سیگنالهای EEGنوزده کاناله دو گروه از افراد نقاش و غیرنقاش در هنگام مشاهده و تجسّم ذهنی تصویر و در حین استراحت از نظر نمای مقیاس بررسی شده است. با توجه به نتایج به دست آمده مشاهده شده است که نماهای مقیاس در افراد نقاش به صورت معنیداری بیشتر از افراد غیرنقاش در هر سه حالت مشاهده، تجسّم ذهنی و استراحت است. در نتیجه نماهای مقیاس میتواند اثر داشتن تخصص هنری را در سیگنال مغزی نشان دهد. علاوه بر آن تفاوت معنیداری بین نماهای مقیاس مربوط به دو فعالیت مشاهده و تجسّم دو گروه مشاهده نشده است. این مسأله فعالشدن مراکز نورونی مشابه در هنگام مشاهده و تجسّم یک تصویر را نشان میدهد. در نهایت دو گروه به وسیله نماهای مقیاس کانال C4و شبکه NeauralGasدر حالت استراحت و در هنگام مشاهده و تجسّم به ترتیب با میانگین صحت تشخیص50٪، 58.12٪و 70٪ طبقهبندی شدهاند. نتایج طبقهبندی نشان داد تفکیکپذیری دو گروه به وسیله نمای مقیاس در حین انجام فعالیت شناختی یکسان، کاهش مییابد.
پردازش سیگنالهای حیاتی
مهدی عبدالصالحی؛ علی مطیع نصرآبادی؛ سید محمد فیروزآبادی
دوره 7، شماره 2 ، شهریور 1392، ، صفحه 143-153
چکیده
در این تحقیق به بررسی سیگنالهای الکتروانسفالوگرام در احساسات مثبت، منفی و خنثی پرداخته شده است. در این پژوهش، فرض شده است که مغز دارای منابع مستقل مختلفی در هنگام هر فعالیت احساسی بوده که این منابع توسط الگوریتم پردازش مولفه های مستقل (ICA) قابل مشاهده خواهند بود. برای غلبه بر مشکل نامشخص بودن ترتیب مولفه های استخراج شده در الگوریتم ...
بیشتر
در این تحقیق به بررسی سیگنالهای الکتروانسفالوگرام در احساسات مثبت، منفی و خنثی پرداخته شده است. در این پژوهش، فرض شده است که مغز دارای منابع مستقل مختلفی در هنگام هر فعالیت احساسی بوده که این منابع توسط الگوریتم پردازش مولفه های مستقل (ICA) قابل مشاهده خواهند بود. برای غلبه بر مشکل نامشخص بودن ترتیب مولفه های استخراج شده در الگوریتم ICA ابتدا با استفاده از آنتروپی شانون، این منابع مرتب و سپس از روی این منابع مرتب شده، ویژگی های بعد فراکتالی Katz و اولین محل کمینه شدن اطلاعات متقابل بر حسب تاخیر به عنوان نمایش دهنده های تعین استخراج شده اند. نتایج نشان می دهد که میزان تعین منابع مرتب شده دارای اختلاف معنی داری در طول زمان و در سه حالت احساسی مثبت، منفی و خنثی می باشد. میزان تعین در حالت های احساسی خنثی، منفی و مثبت به ترتیب افزایش می یابد.
پردازش سیگنالهای حیاتی
محسن ناجی؛ سید محمد فیروزآبادی؛ صدیقه کهریزی
دوره 7، شماره 1 ، خرداد 1392، ، صفحه 13-20
چکیده
سیگنالهای الکترومایوگرام (EMG) که از عضلات تنه، مانند عضله راست شکمی و عضله مایل خارجی، برداشت میشوند؛ غالباً تحت تأثیر فعالیت الکتریکی عضله قلب (ECG) قرار میگیرند. در این مقاله روشی جدید برای حذف تداخل ECG از EMG بر اساس تجزیه سیگنال به حالت تجربی معرفی شده است. روش پیشنهادی با روش فیلتر بالاگذرباترورث مقایسه شد و نتایج حاصل از تحلیل ...
بیشتر
سیگنالهای الکترومایوگرام (EMG) که از عضلات تنه، مانند عضله راست شکمی و عضله مایل خارجی، برداشت میشوند؛ غالباً تحت تأثیر فعالیت الکتریکی عضله قلب (ECG) قرار میگیرند. در این مقاله روشی جدید برای حذف تداخل ECG از EMG بر اساس تجزیه سیگنال به حالت تجربی معرفی شده است. روش پیشنهادی با روش فیلتر بالاگذرباترورث مقایسه شد و نتایج حاصل از تحلیل سیگنالهای تداخل یافته مصنوعی و واقعی عملکرد بهتر الگوریتم پیشنهادی را برای حذف تداخل ECG ازEMG نشان داد.
بیوالکترومغناطیس
هدی توکلی؛ علی مطیع نصرآبادی؛ سید محمد فیروزآبادی؛ مهری کاویانی مقدم
دوره 6، شماره 2 ، شهریور 1391، ، صفحه 123-131
چکیده
در سالهای اخیر طبیعت به شدت تحت تأثیر طیف وسیعی از میدانهای مغناطیسی، قرار گرفته است؛ لذا همواره مطالعات گستردهای بمنظور بررسی آثار بیولوژیک این میدانها انجام میشود. آثاری نظیر مهار عملکرد سلول عصبی- که با شواهدی نظیر کاهش فرکانس یا کاهش دامنه پتانسیل عمل خود را نشان می دهد- نشان داده شده است. در توجیه و بررسی این آثار، اخیراً ...
بیشتر
در سالهای اخیر طبیعت به شدت تحت تأثیر طیف وسیعی از میدانهای مغناطیسی، قرار گرفته است؛ لذا همواره مطالعات گستردهای بمنظور بررسی آثار بیولوژیک این میدانها انجام میشود. آثاری نظیر مهار عملکرد سلول عصبی- که با شواهدی نظیر کاهش فرکانس یا کاهش دامنه پتانسیل عمل خود را نشان می دهد- نشان داده شده است. در توجیه و بررسی این آثار، اخیراً نظریه پنجرههای بیولوژیک مطرح شده و به آن توجه شده است. در تعدادی از تحقیقات به آثار پنجرهای دامنه و یا فرکانس میدانهای مغناطیسی اشاره میشود. از سوی دیگر با توجه به رفتار غیرخطی سلول عصبی- که میتواند با معادلات HHبیان شود- میتوان سلول عصبی را بعنوان سیستمی غیرخطی در نظر گرفت و تغییرات احتمالی دینامیک غیرخطی سلول را تحت تأثیر میدان مغناطیسیELF بررسی کرد . در این تحقیق از 6 شدت میدان بعنوان شدت میدانهای محیطی و در هر شدت میدان ، از 6 سلول عصبی حلزون باغی استفاده شده است و با محاسبه برخی ویژگیهای غیرخطی پتانسیل عمل سلول نظیر بعد هیگوچی سیگنال و رسم نگاشت بازگشتی، در طول زمان و در شدت میدانهای مختلف، مشاهده شد که برای همه شدتهای مورد بررسی، میدانهای مغناطیسی سبب افزایش بعد هیگوچی و همچنین افزایش میزان پراکندگی نگاشت بازگشتی ویژگی ISIاز پتانسیل عمل حلزون میشوند. این نتایج به معنای افزایش پیچیدگی سیستم و بعبارتی افزایش درجه آزادی سیستم تحت تأثیر میدانهای مغناطیسی است و البته این آثار در باند میانی شدتهای مورد آزمایش، بیشتر مشاهده میشود که مؤید اثر پنجرهای ذکر شده است.
مدلسازی رایانهای زیستی / شبیهسازی رایانهای زیستی
سیامک حقی پور؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی؛ سید محمد فیروزآبادی؛ سیروس مومن زاده
دوره 3، شماره 3 ، آذر 1388، ، صفحه 227-241
چکیده
فرایند شکل گیری درد از نرون های حسی اولیه شروع و به نرون های سیستم عصبی مرکزی که اولین بخش آن در شاخ خلفی نخاع است ختم می شود. امروزه تلاش برخی محققان برای کنترل درد، یافتن سازوکاریست که بتواند وضعیت نرون های شاخ خلفی نخاع را از یک حالت پایدار ناخواسته به حالت پایدار مطلوب تغییر دهد به این منظور لازم است ابتدا مدلی از رفتار نرون ها در ...
بیشتر
فرایند شکل گیری درد از نرون های حسی اولیه شروع و به نرون های سیستم عصبی مرکزی که اولین بخش آن در شاخ خلفی نخاع است ختم می شود. امروزه تلاش برخی محققان برای کنترل درد، یافتن سازوکاریست که بتواند وضعیت نرون های شاخ خلفی نخاع را از یک حالت پایدار ناخواسته به حالت پایدار مطلوب تغییر دهد به این منظور لازم است ابتدا مدلی از رفتار نرون ها در شاخ خلفی نخاع استخراج شود تا با تغییر پارامترهای مدل مذکور، بتوان درد ایجاد شده را تحت کنترل در آورد. در این تحقیق به کمک اسلوب شناسی بایفورکیشن و استخراج دینامیک حاکم بر سازوکار شکل گیری درد از طریق انجام آزمایش های بالینی، یک مدل سایبرنتیکی ارائه می شود که قادر به بیان حالت های عملکردی نرون های شاخ خلفی نخاع (عادی، حساس شده و فرونشانده شده)، نقش حافظه، اثر ورودی های حسی دیگر و اثر ورودی های نزولی از سطوح فوقانی سیستم عصبی است. در این مدل ورودی ها شامل درجه تحریک حرارتی متناسب با نرخ پتانسیل عمل از آوران های dC/A، شدت جریان تحریک الکتریکی مهاری متناسب با نرخ پتانسیل عمل از آوران های Ab، ورودی های مهاری نزولی از مغز میانی و ورودی های مهاری یا تحریکی نزولی از سطوح فوقانی سیستم عصبی (تالاموس و قشر مغز) بوده و خروجی مدل نرخ پتانسیل عمل ساطع شده از نرون های انتشاری شاخ خلفی نخاع متناسب با سطح درد حس شده است. ویژگی شاخص این مدل استفاده از مدلسازی سایبرنتیکی بر اساس یک سری اطلاعات ورودی و خروجیست که می تواند ایراد وارد بر سایر مدل ها که در آنها ساده سازیِ روابط، تعامل اجزای سیستم را کاهش می دهد مرتفع کند. از طرف دیگر برخلاف مدل های قبلی که بر اساس پتانسیل تحریکی غشاء مدلسازی شده بودند در مدل مذکور خروجی مستقیما به صورت پتانسیل عمل ساطع شده از نرون های انتشاری شاخ خلفی نخاع است که علاوه بر اینکه از دقت بالاتری برخوردار است قابلیت انطباق با ثبت های سلولی را نیز دارد.
پردازش سیگنالهای حیاتی
کیانوش نظر پور؛ احمدرضا شرافت؛ سید محمد فیروزآبادی
دوره 1، شماره 3 ، آذر 1386، ، صفحه 189-199
چکیده
در این مقاله یک روش کارآمد برای طبقه بندی سیگنال الکترومایوگرام سطحی را با استفاده از آمارگان مرتبه بالا ارایه می دهیم. چون تابع توزیع احتمال سیگنال الکترومایوگرام سطحی که در شرایط انقباض عضلانی ایزومتریک ثبت می گردد در بعضی موارد به توزیع گوسی بسیار نزدیک است، در بسیاری از تحقیقات گذشته این تابع توزیع گوسی فرض گردیده است. چون این ...
بیشتر
در این مقاله یک روش کارآمد برای طبقه بندی سیگنال الکترومایوگرام سطحی را با استفاده از آمارگان مرتبه بالا ارایه می دهیم. چون تابع توزیع احتمال سیگنال الکترومایوگرام سطحی که در شرایط انقباض عضلانی ایزومتریک ثبت می گردد در بعضی موارد به توزیع گوسی بسیار نزدیک است، در بسیاری از تحقیقات گذشته این تابع توزیع گوسی فرض گردیده است. چون این فرض برای دامنه های کوچک نیرو نادرست است، در این مقاله برای استخراج ویژگی، با توجه به ماهیت غیرگوسی سیگنال الکترومایوگرام، آمارگان مرتبه های دوم، سوم، و چهارم برای این سیگنال در تاخیرهای متفاوت محاسبه و از این ویژگی ها در شناسایی الگوهای چهار حرکت ابتدایی باز و بسته کردن آرنج و چرخش به سمت داخل و خارج ساعد استفاده شده اند. از روش انتخاب ترتیبی مستقیم برای کاهش تعداد ویژگی های آمارگان مرتبه بالا استفاده کرده و طبقه بندی کننده K نزدیکترین همسایه برای دسته بندی آنها به کار گرفته شد. روش پیشنهادی در برابر تغییرات آماری نویز مقاوم بوده و در مقایسه با سایر روش های موجود، نیاز به محاسبات بیشتری برای حصول به نرخ بالا برای طبقه بندی ندارد. این امر، استفاده از روش پیشنهادی را در پروتزهایی که با سیگنال الکترومایوگرام سطحی به صورت بی درنگ کنترل می شوند امکان پذیر می سازد.
حامد ساجدی؛ سید احمد معتمدی؛ سید محمد فیروزآبادی
دوره -1، شماره 1 ، آبان 1383، ، صفحه 3-14
چکیده
تحریک فیبرهای عصبی شنوایی با اعمال جریان الکتریکی توسط الکترودهای کاشته شده، اساس کار سیستم کاشت حلزونی است. انتشار جریان الکتریکی در هادی حجمی حلزونی، باعث گسترش پتانسیل الکتریکی و تحریک ناحیه وسیع تری می شود. این گسترش، از ظرافت و دقت تحریک می کاهد و امکان بررسی یک ناحیه خاص را در تستهای بالینی تحریک و ثبت پاسخ عصبی کاهش ...
بیشتر
تحریک فیبرهای عصبی شنوایی با اعمال جریان الکتریکی توسط الکترودهای کاشته شده، اساس کار سیستم کاشت حلزونی است. انتشار جریان الکتریکی در هادی حجمی حلزونی، باعث گسترش پتانسیل الکتریکی و تحریک ناحیه وسیع تری می شود. این گسترش، از ظرافت و دقت تحریک می کاهد و امکان بررسی یک ناحیه خاص را در تستهای بالینی تحریک و ثبت پاسخ عصبی کاهش می دهد و در تحریک به منظور ایجاد شنوایی، با افزایش تداخل بین کانالها، ظرافت بازنمایی فرکانسی سیگنال صوتی را کاهش می دهد. در تحریک انتخابگر، هدف اصلی، کاهش گسترش عرضی ناحیه تحریک است به گونه ای که افزایش جریان الکتریکی با هدف تحریک تعداد بیشتری فیبر عصبی در مقابل الکترود، منجر به گسترش عرضی ناحیه تحریک نشود. در روشهای متداول تحریک چندالکترودی، با اعمال همزمان جریان مهاری به الکترودهای کناری با علامت معکوس، جریان الکترود مرکزی، الگوی توزیع پتانسیل شکل دهی می شود. اشکال این روش، نیاز آن به تحریک همزمان است که در سیستمهای موجود کاشت حلزونی، این امکان به لحاظ تجهیزاتی فراهم نیست. در این مقاله، روش جدیدتری بر اساس تحریک چندالکترودی غیرهمزمان ارائه شده است که در آن با اعمال پیش پالس مهاری توسط الکترودهای کناری، شرایط اولیه و آستانه تحریک برای جریان تحریک الکترود اصلی تغییر می کند و با افزایش آستانه در محور عرضی، گسترش ناحیه تحریک محدود می شود. نتایج حاصل از شبیه سازی های انجام شده روی مدل فیبر عصبی نشان می دهد این روش ضمن رفع مشکل تحریک همزمان، در کنترل ناحیه تحریک، کارآیی قابل توجهی به لحاظ کیفی و کمّی در مقایسه با روش تحریک چند قطبی داراست.
مهندسی عصبی عضلانی
امین مهنام؛ سید محمد فیروزآبادی؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی
دوره -1، شماره 1 ، آبان 1383، ، صفحه 65-76
چکیده
در سال های اخیر، تحقیقات بسیاری در زمینه تحریک الکتریکی سلول های عصبی انجام شده است تا به طریقی قابلیت "انتخاب" سلول های هدف توسط تحریک افزایش یابد. از جمله روش های پیشنهادی برای تحریک انتخابی فیبرهای دور از الکترود و همچنین فیبرهای باریک، استفاده از شکل موج های خاص از جمله شکل موج شامل پیش پالس مستطیلی کاتدی است. در مقاله ...
بیشتر
در سال های اخیر، تحقیقات بسیاری در زمینه تحریک الکتریکی سلول های عصبی انجام شده است تا به طریقی قابلیت "انتخاب" سلول های هدف توسط تحریک افزایش یابد. از جمله روش های پیشنهادی برای تحریک انتخابی فیبرهای دور از الکترود و همچنین فیبرهای باریک، استفاده از شکل موج های خاص از جمله شکل موج شامل پیش پالس مستطیلی کاتدی است. در مقاله حاضر، ابتدا با استفاده از مدل غیر خطی فیبر عصبی و شبیه سازی تحریک الکتریکی آن، تاثیر پارامترهای مختلف پیش پالس های کاتدی بر قابلیت انتخاب فیبرهای مایلین دار مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، تحریک با شکل موج جدیدی که شامل پیش پالس "شیب" است مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این شبیه سازی ها نشان می دهند که با استفاده از پیش پالس "شیب"، فیبرهای عصبی مختلف در محدوده ای وسیع تر قابل انتخاب هستند. به این ترتیب در تحریک فیبرهای عصبی نخاع- اعصاب محیطی و یا اعصاب حواس ویژه می توان با استفاده از پیش پالس شیب به قابلیت انتخاب بهتری در تحریک سلول های عصبی هدف دست یافت.