بیوالکتریک
فرزانه منظری؛ پیوند قادریان
دوره 15، شماره 4 ، اسفند 1400، ، صفحه 313-328
چکیده
اختلال وسواس اجباری چهارمین اختلال روانی شایع و دهمین علت ناتوانی در سراسر جهان است. این بیماری میتواند منجر به اختلال در عملکردهای مختلف شناختی مانند توجه، حافظه، تفکر، پردازش شنیداری کلمات و شناخت بصری شود. مطالعات گذشته نشان دهندهی تغییر در ارتباط بین فعالیت لوبهای مختلف مغز بیماران مبتلا به وسواس اجباری است. از این رو کمیسازی ...
بیشتر
اختلال وسواس اجباری چهارمین اختلال روانی شایع و دهمین علت ناتوانی در سراسر جهان است. این بیماری میتواند منجر به اختلال در عملکردهای مختلف شناختی مانند توجه، حافظه، تفکر، پردازش شنیداری کلمات و شناخت بصری شود. مطالعات گذشته نشان دهندهی تغییر در ارتباط بین فعالیت لوبهای مختلف مغز بیماران مبتلا به وسواس اجباری است. از این رو کمیسازی تقارن و ارتباطات بین نواحی مختلف مغزی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در این مطالعه رویکردی جدید و کارآمد بر اساس نمایش تحلیلی سیگنالهای الکتروانسفالوگرام و ویژگیهای آماری ارائه شده است تا امکان کمیسازی تفاوت مولفههای ذاتی مربوط به فعالیتهای مغزی بین لوبهای مغز فراهم شود. بدین منظور پوشهای فاز و دامنهی سیگنالهای تحلیلی الکتروانسفالوگرام استخراج و تجزیه و تحلیل شده است. همچنین از روش طبقهبندی کمترین مربعات غیرمنفی تنک برای تمایز بین گروه سالم و بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری استفاده شده است. قابلیت تمایز روش پیشنهادی با دادههای الکتروانسفالوگرام 19 فرد سالم و 11 بیمار حین انجام تکالیف سادهی فلانکر مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده، موثر بودن ترکیب اطلاعات دامنه و فاز در تشخیص بیماری وسواس اجباری را با میانگین صحت 78/93 درصد نشان داده است. در مقایسه بین نواحی مختلف نیز ویژگیهای مستخرج بین نیمکرههای مغزی و آنهایی که از لوب پیشانی و شبکهی پیشانی-آهیانهای استخراج شدهاند، کارایی بیشتری در تشخیص بیماری از خود نشان دادهاند. همچنین این مطالعه اهمیت بیشتر استفاده از اطلاعات دامنه در تشخیص اختلال وسواس اجباری را نشان داده است.