انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
تطبیق لکههای پروتئینی در تصاویر الکتروفورز ژل دوبعدی بر پایهی مدلهای احتمالاتی
265
275
FA
سینا
شامخی
0000-0001-9184-5196
استادیار، دانشکدهی مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی سهند، تبریز، ایران
shamekhi@sut.ac.ir
محمدحسین
میرانبیگی
دانشیار، دانشکدهی مهندسی برق و کامپیوتر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
miranbmh@modares.ac.ir
علی
گویا
دانشکدهی مهندسی برق و الکترونیک، دانشگاه شفیلد، شفیلد، انگلستان
a.gooya@modares.ac.ir
10.22041/ijbme.2018.85514.1342
تطبیق لکههای پروتئینی در تصاویر الکتروفورز ژل دوبعدی (2DGE)، یکی از فرایندهای اصلی در تحلیل این تصاویر است. به دلیل چالشهای موجود در تصاویر 2DGE، همچون حضور نویز و آرتیفکت، تطبیق لکههای پروتئینی، تحت نظارت نیروی انسانی انجام گرفته که این نظارت، احتمال وقوع خطاهای انسانی را به دنبال خواهد داشت. از اینرو، در این تحقیق، یک الگوریتم جدید و خودکار برای تطبیق لکههای پروتئینی، مبتنی بر مدلهای احتمالاتی، ارائه شده است. به دلیل پیچیدگی مدل احتمالاتی پیشنهادی، برای حل روابط موجود، از روش بیز-وردشی استفاده شده است. عملکرد الگوریتم پیشنهادی، بهکمک معیارهایی آماری روی مجموعهی تصاویر واقعی و مصنوعی تهیه شده در این تحقیق، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر این اساس، لکههای پروتئینی توسط الگوریتم پیشنهادی، در تصاویر واقعی با خطای زاویهای 05/0 رادیان و خطای نقطهی پایانی 46/1 پیکسل و در تصاویر مصنوعی با خطای زاویهای 13/0 رادیان و خطای نقطهی پایانی 90/0 پیکسل، تطبیق داده شدهاند. این نتایج، نشان دهندهی دقت، کارایی بالاتر و خطای تطبیق پایینتر الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با سایر روشهای مورد بررسی میباشد.
الکتروفورز ژل دوبعدی,ناحیهبندی لکه,تطبیق,بیز-وردشی
https://www.ijbme.org/article_33326.html
https://www.ijbme.org/article_33326_ac807bb958ef81f136d191705abbf330.pdf
انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
آشکارسازی پتانسیلهای عمل در ثبتهای خارج سلولی با استفاده از انرژی شانون و تبدیل هیلبرت
277
286
FA
سحر
اکبری
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی مهندسی برق، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران
akbari_bme@yahoo.com
وحید
شالچیان
استادیار، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی مهندسی برق ، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران
shalchyan@iust.ac.ir
محمدرضا
دلیری
استاد، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی مهندسی برق، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران
daliri@iust.ac.ir
10.22041/ijbme.2018.89373.1367
آشکارسازی اسپایکهای عصبی، نحستین گام برای تجزیه و تحلیل پتانسیل عمل واحدهای نورونی در ثبت خارج سلولی میباشد. وجود نویز پسزمینه درثبتهای خارج سلولی، که عمدتا از جمع آثار پتانسیل عمل واحد های نورونی دورتر از منطقهی ثبت ناشی میشود، در بسیاری از مواقع، آشکارسازی و تشخیص اسپایکهای عصبی کمدامنه را دشوار میسازد. تا کنون محققان زیادی به این موضوع پرداخته و برای حل این مشکل، الگوریتمهای زیادی پیشنهاد دادهاند. در این مقاله، یک الگوریتم خودکار برای آشکارسازی اسپایکهای عصبی در سیگنال ثبت خارج سلولی آغشته به نویز پسزمینه، ارائه شده است. این الگوریتم از چهار مرحله، شامل ۱- فیلتر کردن میانگذر و استفاده از فیلتر بالاگذر تفاضلی، ۲- اعمال فیلتر غیرخطی انرژی شانون، ۳- تبدیل هیلبرت و ۴- آستانهگذاری روی سیگنال به دست آمده، تشکیل شده است. روش پیشنهادی در این مقاله، با پنج روش شناخته شده در تشخیص اسپایک، روی دو مجموعهی دادهی شبیهسازی شده و یک مجموعهی دادهی واقعی، مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده، حاکی از برتری روش پیشنهادی نسبت به سایر روشها برای دادههای شبیهسازی شده، بوده که نشاندهندهی مقاوم بودن الگوریتم پیشنهادی نسبت به نویز میباشد. علاوه بر این، برای دادههای واقعی، روش پیشنهاد شده رتبهی دوم را در میان تمام روشها به خود اختصاص داده است. استفاده از فیلتر غیرخطی انرژی شانون، میتواند راهحل موثری برای تشخیص اسپایکهای عصبی در سیگنال ثبت خارج سلولی آغشته به نویز، به حساب آید.
ثبت خارج سلولی,تشخیص اسپایک,پتانسیل عمل,انرژی شانون
https://www.ijbme.org/article_33449.html
https://www.ijbme.org/article_33449_a6a64cacbd33de8564e60c45e264efb9.pdf
انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
طراحی و ساخت سیستم گردش خون مصنوعی با قابلیت شبیهسازی جریان و فشار ضربانی فیزیولوژیکی در آئورت
287
297
FA
بهروز
جعفرزاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی، گروه بیومکانیک، دانشکدهی مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی سهند، تبریز
behrouz.jafarzadeh@yahoo.com
هانیه
نیرومند اسکوئی
دانشیار، گروه بیومکانیک، دانشکدهی مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی سهند، تبریز
niroomand@sut.ac.ir
فرزان
قالیچی
استاد، گروه بیومکانیک، دانشکدهی مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی سهند، تبریز
fghalichi@sut.ac.ir
10.22041/ijbme.2018.90501.1382
سیستمهای گردش خون مصنوعی، نقش غیر قابل انکاری در ارزیابی و توسعهی دستگاههای کمکبطنی، دریچههای قلبی، قلبهای مصنوعی، ریههای مصنوعی، پیوند عروق و پمپهای بالنی داخل آئورتی دارند. همچنین، در مهندسی بافت دریچههای قلبی و سایر مطالعات مرتبط با سیستم قلب و عروق نیز میتوان از سیستمهای گردش خون مصنوعی بهره برد. یکی از ارکان اصلی این سیستمها، تولید جریان پالسی، مشابه با پالس جریان خون خروجی قلب بوده که توسط پمپ پالسی تولید میشود. در این پژوهش، یک سیستم گردش خون مصنوعی با قابلیت شبیهسازی فشار و جریان فیزیولوژیکی بدن انسان در حالت سالم و بیمار، طراحی و ساخته شده است. در این سیستم، تولید پالس فشار و جریان، بر عهدهی یک پمپ پالسی با قابلیت برنامهنویسی و تغییر الگوی حرکتی برای شبیهسازی بطن چپ میباشد که بعد از طراحی در نرمافزار سالیدوورک، جهت استفاده در سیستم گردش خون مصنوعی، ساخته شد. برای بررسی عملکرد سیستم، آزمایشهای متعددی با مقادیر کمپلیانس شریانی و مقاومت محیطی متفاوت و تغییر الگوی حرکتی موتور پلهای، انجام شده است. نتایج حاصل از این آزمایشها نشان میدهند که با تغییر الگوی حرکتی موتور پلهای از سرعت ثابت به سرعت متغییر و کنترل آن در یک سیکل (360 درجه) و همچنین با تغییر در مقادیر کمپلیانس شریانی و مقاومت محیطی، میتوان شکل موجهای فشار و جریان فیزیولوژیک را تولید کرد. نتایج به دست آمده، عملکرد قابل قبول این سیستم را در شبیهسازی شرایط فیزیولوژیکی تایید میکنند. علاوه بر این، سیستم طراحی شده، قابلیت نرمافزاری برای تولید شکل پالسهای جریان متفاوت را دارا میباشد.
سیستم گردش خون مصنوعی,پمپ پالسی,مقاومت محیطی,کمپلیانس شریانی
https://www.ijbme.org/article_33626.html
https://www.ijbme.org/article_33626_d4bf987a25e49fd09ef7381f9edbd9bb.pdf
انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
سنجش اختلالات عملکردی مسیرهای بینایی مگنو، پاروو و کونیو در بیماران MS با استفاده از fMRI
299
315
FA
ندا
سرداریپور
دانشجوی کارشناسی ارشد، آزمایشگاه بینایی ماشینی و پردازش تصاویر پزشکی، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی مهندسی برق، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
nedasardaripour@email.kntu.ac.ir
علیرضا
صدقی
دانشجوی دکترا، دانشکدهی محاسبات، دانشگاه کوئینز، کینگستون، کانادا
asedghi@bwh.harvard.edu
علی
یونسی
استادیار، گروه علوم اعصاب، دانشکدهی فناوریهای نوین پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
a-yoonessi@tums.ac.ir
علی
خادم
استادیار، آزمایشگاه ثبت دادههای زیستپزشکی، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی مهندسی برق، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
alikhadem@kntu.ac.ir
حمید
ابریشمی مقدم
استاد، آزمایشگاه بینایی ماشینی و پردازش تصاویر پزشکی، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی مهندسی برق، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایران
moghadam@eetd.kntu.ac.ir
10.22041/ijbme.2019.91397.1391
در فرایند بینایی، اطلاعات تولید شده توسط گیرنده<strong></strong>های نوری استوانه<strong></strong>ای و مخروطی، پس از فشرده شدن در شبکیه، از طریق سه مسیر جداگانه<strong></strong>ی سلول<strong></strong>های عقده<strong></strong>ای، به نام<strong></strong>های مگنو، پاروو و کونیو، به مراکز پردازشی سطح بالاتر ارسال می<strong></strong>شوند. شواهد مبتنی بر الکتروفیزیولوژی و سایکوفیزیک، حاکی از آن است که این مسیرهای سه<strong></strong>گانه، الگوهای خاصی از تخریب عمل<strong></strong>کردی را در بیماری اسکلروز چندگانه (MS) نشان می<strong></strong>دهند. اگرچه مکانیابی دقیق فعالیت عصبی در این مسیرها، با استفاده از fMRI امکانپذیر است، تا کنون هیچ مطالعه<strong></strong>ای با استفاده از fMRI روی تخریب عمل<strong></strong>کرد این مسیرها در بیماران MS انجام نشده است. در این پژوهش، به بررسی اختلالات ایجاد شده در عملکرد این مسیرها در بیماران MS پرداخته شده است. بدین منظور، سه محرک بینایی متفاوت، با فرکانس<strong></strong>های مکانی و زمانی خاص، برای تحریک اختصاصی این سه مسیر، تولید شده است. این محرک<strong></strong>ها، به ه<strong></strong>وسیله<strong></strong>ی پروژکتوری کالیبره شده، که در خارج از اتاق اسکنر MRI قرار داشت، به فرد داخل اسکنر نشان داده می<strong></strong>شد. با استفاده از یک پروتکل استاندارد، از دو گروه سالم و مبتلا به MS (هر گروه شامل 5 نفر) تصویربرداری fMRI انجام شد. در نهایت، پاسخ<strong></strong>های به دست آمده در قشر بینایی و ناحیه<strong></strong>ی هسته<strong></strong>ی زانویی جانبی (LGN)، به طور درون<strong></strong>گروهی و برون<strong></strong>گروهی، مورد تحلیل قرار گرفت. آنالیزهای گروهی دادههای fMRI، با استفاده از مدل خطی عمومی (GLM) و روش تاثیر ثابت، در نرمافزار FSL انجام شد، که نتایج به دست آمده، نشان دهندهی الگوهایی از تخریب عملکردی در قشر بینایی و LGN در گروه MS بود. همچنین، از میان سه مسیر بینایی مگنو، پاروو و کونیو در LGN، تنها در مسیر سلولی مگنو، تخریب معنی<strong></strong>دار عمل<strong></strong>کردی در بیماران MS مشاهده شد.
اسکلروز چندگانه (MS),مسیرهای بینایی,مگنو,پاروو,کونیو,هستهی زانویی جانبی (LGN),تصویرنگاری عملکردی با تشدید مغناطیسی (fMRI)
https://www.ijbme.org/article_34108.html
https://www.ijbme.org/article_34108_7207f45f5ca4aa26916d9970ceff765f.pdf
انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
تشخیص خودکار فریمهای برجسته در کپسول آندوسکوپی بیسیم با استفاده از تجزیه به مقادیر تکین انطباقی
317
329
FA
عباس
بینیاز
دانشجوی دکتری مهندسی پزشکی، آزمایشگاه پردازش تصویر هوشمند، دانشکدهی مهندسی کامپیوتر و برق، دانشگاه تهران، تهران، ایران
abbass_biniaz@yahoo.com
فاطمه
عبدالعلی
دانش آموختهی دکتری مهندسی پزشکی، آزمایشگاه پردازش تصویر هوشمند، دانشکدهی مهندسی کامپیوتر و برق، دانشگاه تهران، تهران، ایران
abdolali@ualberta.ca
رضا
آقاییزاده ظروفی
استاد، آزمایشگاه پردازش تصویر هوشمند، دانشکدهی مهندسی کامپیوتر و برق، دانشگاه تهران، تهران، ایران
zoroofi@ut.ac.ir
امید
حاجیمقصودی
دانشجوی دکتری مهندسی پزشکی، بخش مهندسی پزشکی، دانشگاه تمپل، فیلادلفیا، ایالات متحدهی آمریکا
tuf07723@temple.edu
یوشینوبو
ساتو
استاد، دانشکدهی تحصیلات تکمیلی علوم اطلاعات، موسسهی علم وتکنولوژی NAIST، نارا، ژاپن
yoshi@is.naist.jp
10.22041/ijbme.2019.94378.1406
آندوسکوپی به کمک کپسول بیسیم، یکی از روشهای غیرتهاجمی آسیبشناسی مسیر گوارشی انسان به شمار آمده که با پیشروی کپسول در مسیر گوارشی و تصویربرداری از این مسیر، ویدئوی آندوسکوپی ضبط میشود. در عمل، حجم وسیعی از ویدئوهای آندوسکوپی با کیفیتهای مختلف و زمان تصویربرداری طولانی، از مسیر گوارشی ثبت میشود که این زمان در حدود 8 ساعت بوده و زمان بازنگری ویدئوی آندوسکوپی توسط پزشک متخصص و مجرب نیز در حدود 2 ساعت و یا بیشتر میباشد. روشهای خلاصهسازی ویدئو، میتوانند زمان بازنگری و همچنین خطاهای تفسیر و بازنگری دستی توسط پزشک را کاهش دهند. در این پژوهش، به منظور غلبه بر محدودیتهای موجود در استخراج فریمهای کلیدی، روشی مبتنی بر بینایی ماشین به کمک خصوصیات منحصر به فرد تجزیه به مقادیر تکین انطباقی مبتنی بر پنجرهی لغزشی، پیشنهاد شده است که با به کارگیری این ویژگیها، امکان خلاصهسازی ویدئوی کپسول اندوسکوپی فراهم میگردد. علاوه بر این، به دلیل محدودیتهای حجم و توان کپسول آندوسکوپی و فیزیک مسیرگوارشی، تصاویر کپسول دارای روشنایی پایینی بوده و غیریکنواخت میباشند که برای حل این مشکل، از فیلتر انتشار تطبیقی بهره گرفته شده است. نتایج آزمایش روی کپسول بیسیم، نشان میدهد که زمان بازنگری به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته است. ارزیابیهای کمی و کیفی، نشان میدهند که استفاده از این روش پیشنهادی، تاثیر مثبتی روی فرایند خلاصهسازی داشته است. از اینرو، میتوان در سایر کاربردهای بالینی، از قبیل آموزش پزشکان جوان، آسیبشناسی به کمک کامپیوتر، تصمیمگیری سریع و مدیریت اطلاعات پزشکی نیز از این روش بهره گرفت.
انتشار کنتراست تطبیقی,تجزیهی مقادیر تکین,پنجرهی لغزشی,خلاصهسازی ویدئو,کپسول بیسیم آندوسکوپی
https://www.ijbme.org/article_33922.html
https://www.ijbme.org/article_33922_1fec3f24fc1c699626ca6ef3c4e848f7.pdf
انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
تحلیل بیومکانیکی اثر درگیری شناختی و نوع سطح اتکا بر پایداری ایستادن
331
340
FA
مائده
نجفی آشتیانی
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه هوش مصنوعی و محاسبات نرم، دانشکدهی علوم ریاضی و رایانه، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران
maedeh_najafi@atu.ac.ir
محمدرضا
اصغری اسکوئی
0000-0001-7847-3455
استادیار، گروه هوش مصنوعی و محاسبات نرم، دانشکدهی علوم ریاضی و رایانه، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران
oskoei@atu.ac.ir
محمد
نجفی آشتیانی
استادیار، گروه فیزیوتراپی، دانشکدهی علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران
mnashtiani@modares.ac.ir
10.22041/ijbme.2018.94617.1407
تعادل، یکی از فاکتورهای حیاتی در بسیاری از فعالیتهای روزمره، مانند حرکت میباشد. ایستادن روی یک صفحهی ناپایدار، به تلاش مستمر و تقویت سیستم عصبی-اسکلتی نیازمند است. درگیری شناختی و اغتشاش سطح اتکا در ایستادن، از عوامل موثر بر از دست دادن تعادل هستند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی توانایی تامین پایداری افراد در هنگام ایستادن در سطوح مختلف فیزیکی و شناختی میباشد. بدین منظور، دوازده زن جوان و سالم برای شرکت در شش حالت از آزمون (سه حالت سطح اتکا در دو حالت درگیری شناختی) انتخاب شدند. سه حالت سطح اتکا، شامل ایستادن روی سطح صاف زمین، ایستادن روی یک صفحهی ناپایدار با حمایت فنر و ایستادن روی یک صفحهی ناپایدار بدون حمایت فنر، میباشد. درگیری شناختی نیز در دو سطح، با سوال توجه پایدار و بدون آن، از طریق نمایش روی پرده و پاسخدهی با کلیدهای بله/خیر صورت گرفت. از روش تحلیل حرکت به وسیلهی یک دوربین با سرعت بالا و نشانگرهای فعال در صفحهی سهمی، برای اندازهگیری زوایای مفصلی استفاده شد. برای بررسی کمی پایداری، معیارهای خطی (مانند طول مسیر و جذر میانگین مربعی) و معیارهای غیرخطی (مانند بینظمی تقریبی و بعد فراکتالی) محاسبه شدند. نتایج به دست آمده نشان دادند که در بررسی سازوکار مفاصل، در راستای تامین پایداری، مچ پا، در سطحی بالاتر از دو مفصل زانو و ران، تاثیرگذار میباشد. صرفا بینظمی تقریبی، به تفاوت معنیداری بین سطوح مختلف دشواری فیزیکی، منتهی شده است. همچنین، همکاری بین مفاصل در دشواری متوسط سطح اتکا (صفحهی ناپایدار با حمایت فنر) بیشتر مشاهده شد. عدم تطابق میزان دشواری بین آزمونهای فیزیکی و شناختی، منجر به کمرنگ شدن نقش سوالهای شناختی در این آزمایش شده است. از اینرو، برای بروز اثر درگیری شناختی در ایستادن، باید بین دشواری وظیفهی فیزیکی و شناختی، تناسبی برقرار باشد.
ایستادن,پایداری,سطح اتکا,درگیری شناختی,سازوکار مفصلی
https://www.ijbme.org/article_33282.html
https://www.ijbme.org/article_33282_137ddfcbfb5f112be79f87e50eabe7a9.pdf
انجمن مهندسی پزشکی ایران
نشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی
5869-2008
9685-8006
12
4
2019
01
21
طبقهبندی و تشخیص درجهی بدخیمی سرطان پروستات با استفاده از ترکیب ویژگیهای عمیق و ویژگیهای آماری بافت تصاویر پاتولوژی
341
355
FA
امیر
سزاوار
دانشجوی دکتری مهندسی مخابرات، گروه مخابرات، دانشکدهی مهندسی برق و کامپیوتر، دانشگاه بیرجند، بیرجند
a.sezavar@birjand.ac.ir
حسن
فرسی
استاد، گروه مخابرات، دانشکدهی مهندسی برق و کامپیوتر، دانشگاه بیرجند، بیرجند
hfarsi@birjand.ac.ir
فریما
فرسی
دانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد
farima.farsi@gmail.com
10.22041/ijbme.2019.95121.1408
سرطان پروستات، به عنوان یکی از مهمترین بیماریهای مردان به شمار میرود. تشخیص زودهنگام و به موقع این بیماری و درجهی پیشرفت آن، به روند درمان و جلوگیری از سرایت بیماری به سایر بافتها، کمک شایانی میکند. به منظور تعیین درجهی بیماری، از بافت نمونهبرداری شده و با بررسی ساختار پاتولوژی، نوع درجه تعیین میگردد. در جدیدترین دستهبندی، بافت پروستات به پنج درجه تقسیمبندی میشود که درجهی یک، خوشخیمترین حالت و درجهی پنج، نشاندهندهی وخیمترین حالت بیماری میباشد. با توجه به زمانبر بودن طبقهبندی توسط انسان و رشد فناوری هوش مصنوعی، اخیرا این طبقهبندیها توسط الگوریتمهای هوشمند مختلفی انجام میشود. اگر چه امروزه روشهای قدرتمندی به منظور توصیف و طبقهبندی تصاویر، ابداع شده، اما وجود فاصلهی معناداری میان ادراک بینایی انسان و ویژگیهای سطح پایین استخراج شده توسط الگوریتمها، مهمترین چالش در راه دستیابی به دقت مطلوب به شمار میرود. در این مقاله، با ترکیب ویژگیهای آماری بافت تصویر و ویژگیهای عمیق استخراج شده توسط شبکهی عصبی کانولوشن عمیق، روش جدیدی ارائه شده است که در آن، استفاده از شبکهی عصبی کانولوشن عمیق، باعث به دست آمدن ویژگیهای سطح بالا و عمیقی از تصاویر پاتولوژی شده و با ترکیب این ویژگیها با ویژگیهای آماری بافت، دقت طبقهبندی افزایش یافته است. به منظور ارزیابی روش پیشنهادی، این روش روی پایگاه دادهی جامعهی بینالمللی آسیبشناسی اورولوژی، اعمال شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که روش پیشنهادی، به دقت بیشتری نسبت به سایر روشهای مرسوم برای طبقهبندی تصاویر پاتولوژی دست یافته است.
سرطان پروستات,طبقهبندی,تصاویر پاتولوژی,ویژگیهای آماری بافت,شبکهی عصبی کانولوشن عمیق
https://www.ijbme.org/article_34091.html
https://www.ijbme.org/article_34091_ab6fe90517f2a4a5646ac9db975b9328.pdf